شهیــد اسفنـدیــار سلمـــانـی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهیــد اسفنـدیــار سلمـــانـی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهیــد اسفنـدیــار سلمـــانـی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام اسفندیـار سلمـانی از شهدای دانش آموز شهرستان ساری می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : امر الله
تاریخ تولد : 1344/01/01
تاریخ شهادت : 1362/07/29
محل تولد : ساری
گلزار روستای جورجاده ساری
نحوه شهادت : اصابت ترکش
محل شهادت : کردستان مریوان - عملیات والفجر 4
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

آخرين مطالب

وصیت نامه شهید اسفندیار سلمانی

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ


خدایا – بارالها – پروردگارا – معبودا – معشوقا با تو پیمان بسته بودم که تاپایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنن استوار مانده ام. های و هوی بهشت را می­بینم چه غوغایی،  حسین به پیشباز یارانش آمده چه صحنه­ای، فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، همدستان عیسی، همکیشان محمد، هم سنگران علی،هم فکران حسین، همگامان خمینی از سنگر کربلا آمده­اند چه شکوهی. خدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریده­اند بگو به علی(ع)که شیعیانش قیامت بپا کرده­اند و به حسین (ع) بگو که خونش در رگها همچنان می جوشد. بگو از آن خونها سروها روئید. ظالمان سروها را بریدند اما باز هم سروها روئید. خدایا میدانی که چه می کشیم. پنداری که چون شمع ذوب می شویم. ما از مردن نمی هراسیم. اما می­ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر سوزیم هم که روشنایی میرود و جای آن دوباره به شبمی­سپارد. پس باید چه کرد؟ ا یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از سوی دیگر باید شهید شویمتا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم  تا فردا بماند و هم بایدبمانیم  تا فردا شهید نشود. عجب دردی.چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم. آری همه یاران سوی مرگ رفتند در حالیکه نگران فردا بودند. من با امام عزیز میثاق بسته بودم و به او وفا دارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زنده­ام کنند دست از اونخواهم کشید.باید راه سعادت بخشحسین (ع) را ادامه دهیم و زینب وار زندگی کنیم.به خدا قسم من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایمرا دشمن در اوج دردش از حلقه به در آورد و دستهایم رادر تنگه چزابه قطع کند. پاهایم را در خونین شهر ازبدن جدا نماید و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند، سرم را در شلمچه از تن جدا کند تا در کمال فشار و آزار شمنان مکتبم ببینند که گرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از من گرفته­اید اما یک چیز را نتوانسته­اید بگیرید و آن ایمان و هدفم است، که عشق به الله و معشوقم و به مطلق جهان هستی، و عشق به شهادت و امام و اسلام است.ای خدای جهان و هستی، جندالله را که با سوگند بهثارالله در لشکر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت بقیه الله است حمایت کن. پیامبر (ص) می فرماید: در روز قیامت فرشتگان مرحبا گویان به استقبال مجاهدین راه خدا که با شمشیر بخون آویخته از درب مخصوص باب المجاهدین وارد بهشت می شوند، می روند و هر آنکه جهاد در راه خدا را با امام عادل ترک کند، لباس خواری و ذلت پوشیده و در زندگی تنگدست و نیازمند گردد و دینش از بین برود. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان عزیز مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد. و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.

۹۴/۱۱/۰۳ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی