وصیت نامه شهید اسفندیار سلمانی
خدایا – بارالها – پروردگارا – معبودا – معشوقا با تو پیمان بسته بودم که تاپایان راه برویم و بر پیمان خویش همچنن استوار مانده ام. های و هوی بهشت را میبینم چه غوغایی، حسین به پیشباز یارانش آمده چه صحنهای، فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، همدستان عیسی، همکیشان محمد، هم سنگران علی،هم فکران حسین، همگامان خمینی از سنگر کربلا آمدهاند چه شکوهی. خدایا به محمد (ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدهاند بگو به علی(ع)که شیعیانش قیامت بپا کردهاند و به حسین (ع) بگو که خونش در رگها همچنان می جوشد. بگو از آن خونها سروها روئید. ظالمان سروها را بریدند اما باز هم سروها روئید. خدایا میدانی که چه می کشیم. پنداری که چون شمع ذوب می شویم. ما از مردن نمی هراسیم. اما میترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر سوزیم هم که روشنایی میرود و جای آن دوباره به شبمیسپارد. پس باید چه کرد؟ ا یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از سوی دیگر باید شهید شویمتا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم بایدبمانیم تا فردا شهید نشود. عجب دردی.چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم. آری همه یاران سوی مرگ رفتند در حالیکه نگران فردا بودند. من با امام عزیز میثاق بسته بودم و به او وفا دارم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار مرا بکشند و زندهام کنند دست از اونخواهم کشید.باید راه سعادت بخشحسین (ع) را ادامه دهیم و زینب وار زندگی کنیم.به خدا قسم من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایمرا دشمن در اوج دردش از حلقه به در آورد و دستهایم رادر تنگه چزابه قطع کند. پاهایم را در خونین شهر ازبدن جدا نماید و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند، سرم را در شلمچه از تن جدا کند تا در کمال فشار و آزار شمنان مکتبم ببینند که گرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از من گرفتهاید اما یک چیز را نتوانستهاید بگیرید و آن ایمان و هدفم است، که عشق به الله و معشوقم و به مطلق جهان هستی، و عشق به شهادت و امام و اسلام است.ای خدای جهان و هستی، جندالله را که با سوگند بهثارالله در لشکر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت بقیه الله است حمایت کن. پیامبر (ص) می فرماید: در روز قیامت فرشتگان مرحبا گویان به استقبال مجاهدین راه خدا که با شمشیر بخون آویخته از درب مخصوص باب المجاهدین وارد بهشت می شوند، می روند و هر آنکه جهاد در راه خدا را با امام عادل ترک کند، لباس خواری و ذلت پوشیده و در زندگی تنگدست و نیازمند گردد و دینش از بین برود. ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان عزیز مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد. و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.