زندگی نامه شهید اسفندیار سلمانی
شهید اسفندیار سلمانی در سال 1344 در میان خانواده مذهبی٬ فقیر و کارگر در روستای جورجاده دیده به جهان گشود. از لحاظ حسن خلق و تقوا در میان دوستانش نمونه و الگو بوده و در مدرسه پیوسته مورد توجه معلمان خود قرار می گرفت. تحصیلات ابتدایی تا سوم راهنمایی را در شهرستان بهشهر پیش عمویش گذراند. دوران دبیرستان را در شهر بابلسر پیش یکی از دایی هایش مشغول تحصیل بوده است. در اوج شکل گیری انقلاب خود یکی از محرکین امواج خروشان ملت مسلمان به شمار می رفت که بر علیه ظلم قیام کرده بودند. او تا آنجایی که توانایی داشت در تظاهرات و در پخش اعلامیه های امام و فعالیت های ضد رژیم طاغوت شرکت می کردند. بدین وسیله می خواست نهایت علاقه و احترامش را به امام خمینی(ره)و نیز طبقه روحانیت به ثبوت برساند. بی نهایت به نماز اول وقت٬روزه و خواندن قرآن همانند خانواده خود اهمیت می دادند علاقه و محبت و آرامش٬ قدرشناسی و احترام به بزرگترها و مطالعه کتاب ها سرلوحه کارش بود از دورویی و نفاق و حسد بیزار بودند و دوری می جستند. واقعا دوستار همدلی و اتحاد و همبستگی بودند. شهیدسلمانی در ایام تحصیلات خود در ایام تعطیلات کار می کردند و با مزد ناچیزی که دریافت می کرد جهت انجام هزینه تحصیلی و مقداری به خانواده اش کمک می کرد. شهید سلمانی در سال چهارم نظری که مشغول تحصیل بودند شور جبهه به سرشان رسید و در آبانماه سال ۱۳۶۱ در سپاه بابلسر ثبت نام نمودند بعد از مدتی آموزش در پادگان منجیل به اهواز٬ پایگاه شعید بهشتی می روند. از اهواز به صورت داوطلب به جبهه موسیان منتقل می شوند بعد از مدتی درجبهه موسیان ماه رمضان آخر تیر ماه سال ۱۳۶۲ به صورت اعزام مجدد به جبهه اهواز می روند. از آنجامجددا به صورت داوطلبانه به منطقه (جبهه) مریوان اعزام می شوند. پس آن در جبهه مریوان مسئولیت(گشتی) بی سیم خط را بر عهده گرفتند.در همین جبهه مهر ماه ۱۳۶۲ در عملیات والفجر۴ که برای باز پس گرفتن پنجوین نیروهای بعثی را عقب می راندند بعدا با مسئولیتی که داشت جهت پاکسازی منطقه پنجوین همراه با فرماندهان برای شناسایی پشت تپه که همان قله ۱۸۲۰ هفت توانان پنجوین بود همراه با فرماندهان مورد اصابت مستقیم خمپاره قرار گرفتند و به آرزوی قلبی خود که همانا شهادت آرزویش بو دست یافت.